Zan be Zan va Za’m-e Surabadi

«مریم» تنها زنی است که نامش در قرآن آن آمده است. وی بنا بر آیات قرآن دختر عمران و مادر عیساست؛ همو که به مسیح نیز نام‌بردار است. قرآن نشانی زنان دیگر را می‌دهد؛ ولی نامی از ایشان نمی‌آورد: زوجه‌ی آدم، همسر نوح، مادر موسی، خواهر موسی، دختران شعیب، زن عزیز مصر، دختران لوط، ملکه‌ی قوم سبأ، مادر یحیی، همسران پیامبر و جز این‌ها.
تاریخ‌نگاران مسلمان و مفسران قرآن ادعا می‌کنند که نام و نشان این زنان در سایه را یافته‌اند و بنابراین درباره‌ی ایشان قصه‌ها گفته و حکایت‌ها داشته، شاعرانی چون ملای رومی سروده‌ها دارند. شاعر می‌تواند در یک چکامه رأیی بی‌چون و چرا صادر کند و پس از چندی بنیاد خویش را از بیخ و بن برکند و نظری دیگرگون ارائه دهد و بنابراین برای مفسران واقعی، شعر شاهد مثال است، نه نشان صحت و دست‌آویز استدلال و از این‌رو حتی چنان‌چه تفسیری با زبان شاعرانه نوشته شود، نمی‌بایست «وهم» و «خیال» و «شک» و «ظن» را جایگزین استدلال و «یقین» کند. سورآبادی در «قصص قرآن مجید» ـ برگرفته از «تفسیر ابوبکر عتیق نیشابوری» به اهتمام یحیی مهدوی -چنان به شرح رخدادهای سوره‌ها و داستان‌ها و شخصیت‌های قرآن پرداخته، که گویی مخاطب مستقیم الله بوده است. قلمش چنان از عرض و جوهر صوفیات و اسلامیات و انجیلیات و برساخته‌ی ذهنیات و مذهبیات‌اش نوشیده و سیراب شده که هیچ جای قرآن برایش غامض و متشابه نبوده است. وی به آسانی ایجاز قرآن را با اطناب خویش پر می‌کند. البته نباید این نکته را فراموش کرد که برخی باور دارند جنبه‌های شاعرانگی متن قرآن اندک نیست و این دیدگاه بر قول و قلم بسیاری از مترجمان و مفسران اثر مستقیم گذارده، تلاش کرده‌اند متنی ادیبانه و در خور شاعرانگی متن مصحف ارائه دهند.
سورآبادی در «قصص قرآن مجید» تفسیر را بر اساس ترتیب قرآن موجود از حمد تا ناس می‌آغازد و جز در مورد سوره‌ی حمد، تنهایی سوره‌هایی را شرح می‌دهد که داستان/داستان‌هایی دارند.
در تفسیر سورآبادی، نه‌تنها نخستین انسان قرآنی و قربانی / آدم ابوالبشر -که از گل سرشته شده- حتی فرشتگان فریب «زن» را می‌خورند. وی پیرنگی از داستان هاروت و ماروت را در سوره‌ی بقره دیده، ولی با یافته‌ها و بافته‌های خود شرح داده و گسترانده است.
نویسنده در این کتاب دیدگاه‌های سورآبادی درباره‌ی زن را از تفسیر او بررسی و نقادی کرده است. در پی‌آمد کتاب نیز گفتاری درباره‌ی «اخلاق اسلامی تا اسلام اخلاقی» آورده شده است.