نظریهپردازی جامعهشناختی دربارهی موضوع تقویم، کاری جدید است چون تعداد تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده است، نسبت به بسیاری از موضوعات دیگر، محدود است. جست و جو دربارهی موضوع تقویم، زمان اجتماعی، زمان مقدس و نمونههایی از این قبیل از جمله مواردی است که نویسنده را برای دسترسی به مطالب مورد نیاز به کاوش وامیدارد. در این اثر به منظور جمعآوری مطالب مورد نیاز، در کنار موانعی همچون انگلیسی بودن برخی متون؛ دست یابی به اسناد و مدارک مربوط به سیاستگذاری تقویم در شورای فرهنگی عمومی، سد دیگری بود که بر سر راه محقق قرار داشت. از سویی پیدا کردن خود تقویمها نیز بزرگترین چالشی بود که برای نویسنده وجود داشت. چون هیچ آرشیوی از تقویم رسمی کشور در نهادهای اصلی مرتبط با آنها وجود نداشت و بررسی همه اینها و رسیدن به مقصد مورد نظر با مشکلاتی توام بود که بالاخره به پایان رسید و اثر حاضر را خلق نمود.
تقویم در ایران معاصر و به ویژه در سالهای پس از پیروزی انقلاب به یک ابزار سیاسی بدل شده است. حکومت در این سال ها تلاش کرده است که از خلال تقویم تصویر خود را ساخته و به جامعه عرضه نماید. بررسی تقویم ما را با این تصویر آشنا خواهد کرد. آن گونه که از بررسی تقویم سالهای پس از انقلاب تا کنون برمیآید، تصویر مذکور بر دو پایه استوار شده است؛ از یک سو هویت مذهبی و به ویژه هویت شیعی مورد تأکید قرار گرفته و از سوی دیگر رویدادهای تاریخ معاصر ایران و به طور مشخص رویدادهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی. افزایش چشمگیر مناسبتهای مذهبی تقویم در سال های پس از انقلاب با برساخت مناسبتهای جدید منعکس کنندهی هویت شیعیای است که جمهوری اسلامی خود را با آن میشناسد و میشناساند.
مطالب در سه بخش آمده است:
بخش اول: زمان هایی برای سنت، سنتی برای آینده
فصل اول: این نیز زمان است؟
فصل دوم: حافظهی جمعی
فصل سوم: تقویم
بخش دوم: سیاست گذاران تقویم ایران
فصل اول: تاریخچهی تقویم ایران
فصل دوم : سازوکار تصمیمگیری دربارهی نامگذاری و روزها
فصل سوم: ارائهی یک نمونه (تقویم سال ۱۳۹۰)
بخش سوم: تقویم از آن کیست؟
سیاستها
کارکردهای ناشی از تمرکز بر گذشته
همیشه بودهایم