آهنگ تحولات اجتماعی و فرهنگی در بلوچستان از اواخر دههی چهل شتاب میگیرد. این شتاب در دههی پنجاه با تغییر در شاخصهای جمعیتشناسی و دگرگونی فرهنگی در این منطقه قابل مشاهده و توصیف است؛ از یکسو روزبهروز بر جمعیت شهری بلوچستان افزوده میشد و از سوی دیگر تغییرات فرهنگی عمیق در جامعهی بلوچ در حال وقوع بود. رشد جمعیت شهری سیستان و بلوچستان که در آخرین سرشماری ۱۳۴۵ به ۱۷ درصد رسیده بود، در آخرین سرشماری پیش از انقلاب در سال ۵۵ به ۲۶ درصد رسید. جمعیت استان در اواخر دههی چهل بالغ بر ۵۳۰ هزار نفر بوده است.
با انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، قشربندی و نظام اجتماعی بلوچستان به طور کلی دگرگون شد. شعائر انقلابی حمایت از مستضعفان، طبقات فرودست جوامع قومی ایران را مورد توجه قرار داده بود و در بلوچستان به فراخور این تحولات روزبهروز از قدرت سرداران بلوچ کاسته میشد. تحصیلکردگان مذهبی و مراکز دینی و مولویهای بلوچ که تا پیش از این در سلسلهمراتب نظام اجتماعی قومی زیرمجموعهی طوایف طبقهبندی میشدند، به عنوان نمایندگان مذهب در جامعهی سنتی بلوچ، اقتدار و استقلال سیاسی یافتند و به عنوان طبقهای قدرتمند در برابر سرداران قرار گرفتند.
مجلد سوم سفرنامههای معاصر بلوچستان شامل هشت سفرنامه از شش نویسنده است و به سیاحتنامههایی میپردازد که در حد فاصل ۱۳۵۱ تا ۱۳۸۰ نگاشته شدهاند.
اولین سفرنامهی این مجلد به سال ۱۳۵۱ و توسط دکتر محمد برقعی نوشته شده است. او بعد از نگارش این سفرنامه، در منطقهای از فنوج و در روستایی به نام گیران از دهستان کتیج که بیش از صد خانوار دارد، تجربهی مردمشناختی متفاوتی را رقم میزند. در این آبادی کسی شناسنامه نداشت و هیچکدام سواد خواندن و نوشتن نداشتند و …. ؛ این روایت نشان میدهد که در بلوچستان دههی پنجاه، همچنان مناطقی پایینترین سطح توسعه را داشته است. به همت او و مساعدت مسئولین، سیستم آب شرب روستا اصلاح میشود و تمامی اهالی شناسنامه میگیرند. کتاب او دو بخش دارد که بخش اول آن نگاهی به پیشینهی تاریخی بلوچستان است که در این کتاب آورده نشده، اما بخش دوم شامل سفرنامهای در محدودهی بررسی نویسنده از بلوچستان است و بدون مقدمه در این کتاب بازنشر شده است. در سفرنامهی برقعی، آرمانخواهی روشنفکران انقلابی بهروشنی منعکس شده است؛ با این تفاوت که او آرمان را با عمل درمیآمیزد و با اجرای برنامهی متفاوتی برای توسعهی روستای گیران، امکان عملی اندیشههای آرمانخواهانه در امر توسعه را به اثبات میرساند.
مرکز مردمشناسی بخشی به عنوان عشایر ایران داشت و محمدسعید جانباللهی کارشناس عشایر این بخش بود. نخستین سفر به بلوچستان مأموریتی سهماهه از سوی این بخش در مرکز مردمشناسی ایران است. سفرنامههای جانباللهی به بلوچستان را میتوان در تداوم مردمنگاریهای محمود زندمقدم از بلوچستان ارزیابی کرد. او مجموعهای از تجربیات شخصی، مشاهده و گفتگو با ساکنین بومی و مطلعین فرهنگی را با اسناد و مدارک در کنار یکدیگر گذاشته و روایتی مستند و در عین حال شیرین و خواندنی به وجود آورده است. سفرنامهی دوم این کتاب از آن محمدسعید جانباللهی است.
ابراهیم مختاری سومین مسافر این مجلد و نویسندهی نخستین سفرنامه بعد از انقلاب در این مجموعه است. مستندساز شناختهشدههی ایرانی سال ۵۹ برای ساخت فیلمی دربارهی نابسامانیهای بلوچستان به سفارش تلویزیون راهی آن سرزمین میشود. او با نگاه تیزبین یک مستندساز، گاه از روایت جزئیاتی در حد تعداد قابهای عکس بر دیوار، کارکردهای نمادین دورهی جدید و در عین حال نگاه تصویری خود به واقعیات پیرامون را منعکس میکند.
کمالالدین غراب نویسندهی چهارمین سفرنامهی این مجموعه، در روزهای پرتلاطم بعد از انقلاب و در ایام جنگ به بلوچستان سفر میکند. او مانند بسیاری از جوانان پرشور آن روزگار، مسئلهی توجه به جامعهی روستایی ایران را در اولویت اهداف آرمانی خود قرار داده و فرصت تحصیل در فرنگ را به همین دلیل کنار گذاشته است. آشنایی او با فعالین جهاد، او را نسبت به بلوچستان کنجکاو میکند و طرح سفر به آن سرزمین را با روزنامهی کیهان در میان میگذارد. سفرنامهای که از فروردین تا تیرماه ۱۳۶۳ در چند شمارهی مسلسل روزنامهی کیهان منتشر شده است.
محمدرضا درویشی پنجمین مسافر بلوچستان در این مجلد است. شرح راه و مسیری که دانشجوی آهنگسازی دانشگاه تهران و علاقمند به موسیقی مدرن قرن بیستم را در کمتر از یک دهه بعد، برای گردآوری و جستجوی موسیقی، بدل به مسافری دائمی در راهها و مسیرهای منتهی به دورترین نقاط ایران میکند. سفرنامهی او وجد ناشی از مواجهه با جلوههای بدیع فرهنگ اقوام ایرانی، به متنی ادبی پهلو میزند و روایتی متفاوت را رقم زده است.
آخرین مسافر این دفتر، گردآورندهی این کتاب است که دو سفرنامهی او در سالهای ۷۹ و ۸۰ پایانبخش این کتاب است.
Reviews
There are no reviews yet.