آنچه در این کتاب آمده، مجموعهای از گفتارها دربارهی دین و مذهب فردوسی است که در دورهی معاصر (تقریباً صد سال اخیر) از زبان فردوسیپژوهان بازگفته شده است. آنچه از این نوشتارها برمیآید، چنین است که پیوسته پژوهشگران به چیستی و دین و مذهب فردوسی توجه داشتهاند و کمتر پژوهندهای مشاهده میشود که از بینش دینی و مذهبی فردوسی پرسش نکرده باشد؛ از اینرو این نکته پیش میآید که چرا باید پژوهندگان یک اثر حماسی به این اندازه به دین و مذهب سرایندهی آن اثر توجه داشته باشند؟ بهراستی چه پیوندی است است میان حماسهی فردوسی و دین و مذهب وی که پیوسته از نگرش دینی و مذهبی او پرسیدهاند؟
گاهی این نکته که بهراستی سخنگفتن از دین و کیش فردوسی، اساساً چه مشکلی را میگشاید و چه یاریای به شناخت شاهنامه میرساند؟ از سوی برخی از منتقدان مورد سرزنش قرار گرفته است. پاسخ به این گروه که بیشتر فریفتهی زیباییهای ادبی بهحق شاهنامه هستند و خویشکاریهای دیگر این اثر در فرهنگ ایران را چندان مهم نمیدانند؛ این خواهد بود که شناخت دین و مذهب فردوسی، چیستی اندیشهی ایرانیان پیشرو آن قرنها را روشن میکند که البته این مسئله برای کسانی که صرفاً میخواهند از یک متن ادبی لذت ببرند و به زیباییهای هنری اثر سرگرم باشند، موضوعی مهم نخواهد بود؛ اما دغدغهمندانی که سیر تحول فکری ایرانیان، تاریخ علوم عقلی در ایران، چگونگی افتادن در ابتذال خردستیزی و علل توسعهنیافتگی ایران را جستجو میکنند و از سرگشتگیهای فکری و تناقض در کردار ایرانی به تنگ آمدهاند، قطعاً شناخت برآمیختگی اندیشهی ملیگرایانه و مذهب اسماعیلی فردوسی راهگشا خواهد بود.
فردوسی از یکسو در پی آن است که با ارائهی شاهنامه به عنوان آینهای از فرهنگ ایرانی، ضعف و نقص و البته شایستگیهای این فرهنگ را بنمایاند و از سوی دیگر با درآمیختگی بخش کارآمد فرهنگ کهن ایرانی و تفکر شیعی (اسماعیلی) که خرد را اساس زیست مادی و معنوی خود ساخته است، طرحی برای زندگی ایرانیان به دست دهد. او این برآمیختگی فرهنگ کهن ایرانی و تفکر اسماعیلی را که در همان اندیشههای کهن ایران بنیاد دارد و پیکرهای اسلامی گرفته است، به زیبایی در دیباچهی اثرش به نمایش میگذارد و این اندیشه و باور را در بن داستانهای شاهنامه میپراکند. او با آمیزش فرهنگ دیرپای ایرانی و اندیشهی شیعی، آمیختگی دینورزی با خردگرایی، دنیاگرایی توسعهگرا و رستگاری اخلاقی یا به تعبیری دیگر، زیست اخلاقی همراه با شادی را جستجو میکند و البته چه طرحی برای زندگی در روزگار کنونی از این خوشتر.
بنابراین شناخت بنمایههای اندیشهی شاعر در توضیح و تحلیل ادبیت متن شاهنامه بایسته است و نمیتوان فارغ از علت و انگیزهی سرایندهی متن، به نتیجهی چندان درستی از تحلیل متن رسید؛ از اینرو در بخش نخست این کتاب، نگارنده بر آن بوده که بینش مذهبی فردوسی را بررسی کند و در این راه از دیباچه به صورت ویژه و دیگر بخشهای شاهنامه یاری بگیرد و در نهایت فردوسی را به عنوان شاعری اسماعیلیمذهب بشناساند.
در بخش دوم کتاب، بیستوسه گفتار از (تئودور نولدکه تا محمد دهقانی) آنچه دربارهی دین و مذهب فردوسی گفتهاند، آورده شده تا خواننده در یک مجموعه، تقریباً همهی سخنان پژوهندگان شاهنامه را در اینباره ببیند و درنگ کند. دربارهی این بخش، این نکته گفتنی است که ترتیب قرارگرفتن جستار بر اساس زمان نگارش هر گفتار بوده و از همینرو جستارهایی مانند آنچه نولدکه، رضازادهی شفق، رجایی بخارایی، شیرانی، محیط طباطبایی و شاپور شهبازی، در آغاز با رعایت زمان نگارش آنها آورده شده است. از سوی دیگر تناسب موضوعی مقالهها نیز مدنظر بوده است؛ یعنی جستارهایی که نویسندگان در آنها فردوسی را به پیروی از مهدوی دامغانی، شیعهی دوازدهامامی دانستهاند، پیدرپی آورده شده است. البته پس از نقل مقالهی مهدوی دامغانی، مقالهای آورده شده که انصاری به نقد سخن مهدوی دامغانی پرداخته است. در دستهای دیگر از گفتارها، مقالهی زریاب خویی دربارهی اسماعیلی بودن فردوسی و کسانی دیگر چون ریاحی و جوینی آمده که دیدگاه زریاب خویی را دربارهی مذهب فردوسی پذیرفتهاند. در گفتار نویسندگانی چون ابوالحسنی و امین، از منابع قدیم که در آن فردوسی را شیعه دانستهاند، سخن رفته است. دوستخواه نیز در گفتاری نگاه خردورزانهی فردوسی را به دین نشان میدهد و رزمجو هم ضمن سخنگفتن از جهانبینی توحیدی فردوسی، میکوشد اعتقاد به اصول دین را نزد شاعر نشان دهد. گفتاری نیز از شمیسا آمده و به نظر میرسد او فردوسی را شیعهای ناسره و بیشتر بر دین زرتشتی میشناسد. در پی این جستار، دو گفتار از محیط طباطبایی و آیدنلو آمده که پیش از سخنان شمیسا منتشر شدهاند؛ اما از آنجا که در آن به آرایی همانند شمیسا دربارهی مذهب فردوسی پاسخ دادهاند، پس از گفتار مربوط به شمیسا آمده است. در پی این بحث گفتاری از خطیبی آمده که در آن، او فردوسی را برخلاف بعضی شاهنامهشناسان دیگر، شیعهای اهل مدارا و به دور از هرگونه تعصبی میداند. نوشتار پایانی این بخش نیز سخنانی کوتاه از شاهنامهشناسان و پژوهندگان دربارهی دین و مذهب فردوسی است.
Reviews
There are no reviews yet.